وانشات من و تو تا ابد | me and you forever 4
part 4
تهیونگ : خب چیشد که گفت، چیزی گفتی که اینو گفت
[براش ماجرا رو کامل تعریف کردم]
تهیونگ : خب تو بخاطر یه بو غرورشو شکستی معلومه که حتما اینو میگه، چون خودت هم ته ذهنت منتظر بودی اینو بگه، چون هرچی بهت گفته نه باور نکردی
جیکی : یعنی ممکنهه بابا، حالا فعلا بیا بریم بار یکم خوشبگذرونیم فردا ازش معذرت خواهی کن
Y.n:
[بیدار شدم، دیدم ساعت ۱۰شبه و دیدم خبری هم از جونگ کوک نیست، دلم میخواست همه چیو فراموش کنم و مست کنم، پس رفتم کلاب، یه تیپ اسپرت لش زدم که زیاد تو چش مردا نباشم]
#منوتوتاابد
#فایتینگ
#رمان_جونگکوک
تهیونگ : خب چیشد که گفت، چیزی گفتی که اینو گفت
[براش ماجرا رو کامل تعریف کردم]
تهیونگ : خب تو بخاطر یه بو غرورشو شکستی معلومه که حتما اینو میگه، چون خودت هم ته ذهنت منتظر بودی اینو بگه، چون هرچی بهت گفته نه باور نکردی
جیکی : یعنی ممکنهه بابا، حالا فعلا بیا بریم بار یکم خوشبگذرونیم فردا ازش معذرت خواهی کن
Y.n:
[بیدار شدم، دیدم ساعت ۱۰شبه و دیدم خبری هم از جونگ کوک نیست، دلم میخواست همه چیو فراموش کنم و مست کنم، پس رفتم کلاب، یه تیپ اسپرت لش زدم که زیاد تو چش مردا نباشم]
#منوتوتاابد
#فایتینگ
#رمان_جونگکوک
۴.۱k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.